نقد فیلم دنباله رو / کنفورمیست the conformist

ساخت وبلاگ

نویسنده:amazon

من می خواهم عادی باشم.

تنها چیزی که مارچلو کلریچی می خواهد این است که مثل بقیه باشد، معمولی باشد، استاندارد باشد و از چیزهای عادی خوشحال باشد: داشتن همسری زیبا، احمقی که عاشق لباس است، موقعیتی موفق در کار، مسافرت کردن، تربیت فرزندان. او رویای این را می بیند زیرا قبلاً "لذت های زوال" زیادی را در زندگی خود تجربه کرده است: یک مادر معتاد به مورفین، یک پدر در یک دیوانه خانه، یک تجربه همجنس گرایی با یک راننده در کودکی و قتل او.

مارچلو می خواهد از شر این - سازگاری خلاص شود.

برتولوچی ماهیت فاشیسم را مطالعه می‌کند و می‌فهمد که علت آن مطابقت، تمایل به ادغام با جمعیت است. اما خود سازگاری از کجا می آید؟

مارچلو فردی ضعیف، به ظاهر ناتوان از رویارویی در مبارزه ویا حتی کاملاً بی احساس است، که به نظر من پاسخی به سؤال در مورد دلایل همنوایی است. ضعفی که در مرز فقدان احساسات و عقاید شخصی است. او وظیفه کشتن استاد سابقش پروفسور کوادری و همسرش را بر عهده دارد. و نمی تواند امتناع کند، اسلحه ای به او می دهند و او آن را می گیرد، اگرچه آن را در دستانش نمی گیرد، اما بی تفاوت به همسر پروفسور نگاه می کند که به شیشه ماشینش می زند. او در قفس آهنین خود می نشیند، هیچ احساس نمی کند، هیچ کاری نمی کند، تمام دنیای اطراف او مرتکب جنایت می شود و او مرتکب یک چیز وحشتناک تر می شود - او ساکت است.

او یک فاشیست است نه از روی ترس یا اعتقادات ایدئولوژیک. و این هم غم انگیز و متأسفانه تراژیک است.

افرادی مانند مارچلو پس از سرنگونی موسولینی به همین راحتی از دستورات و اعتقادات دولت جدید پیروی می کنند، جمعیتی خواهند بود، بی چهره، ناتوان از هیچ تصمیم و احساسی، مانند سایه هایی هستند که تنها سراب های تاریکی بر سر دارند.

ایتالیا، 1932. مارچلو کلریچی در بین افراد دیگر غیرقابل توجه است، فقط یک چیز شناخته شده است - در تمام زندگی خود احساس متفاوتی نسبت به دیگران دارد، تلاش می کند تا "عادی" شود. نکاتی از همجنس گرایی، آسیب های روانی شدید از دوران کودکی، احساس ناسازگاری بین فرم و محتوای درونی اشیا - همه اینها مارچلو را به سمت ارزش های خیالی سوق می دهد که برای طبیعی بودن گرفته شده اند. برای کلیریچی، پیوستن به صفوف فاشیست ها یک گام ایدئولوژیک نیست، بلکه تلاشی برای فرار از خود، پنهان کردن ناراحتی درونی زیر سایه یک ایدئولوژی قوی ظاهری است. برای اینکه مثل بقیه باشد، با جولیای تو خالی ازدواج می کند که زندگی اش به راحتی در اتاق خواب و آشپزخانه جای می گیرد.

نمونه بارز زوال اشراف ایتالیایی خانواده کلریچی است که مادر از اعتیاد به مواد مخدر رنج می برد و پدر (پیراهن مشکی سابق) در بیمارستان روانی بستری می شود. تمایلی برای گسستن از گذشته‌اش، مارچلو را به یک سفر ماه عسل به پاریس سوق می‌دهد، که طی آن او وظیفه دارد تا پروفسور کوادری ضد فاشیست را از بین ببرد. نکته اینجاست که پروفسور کوادری زمانی استاد او بوده و به همین دلیل عملیات حذف خود تا حدودی شبیه به جنایت است.

ساختار فیلم بر اساس خاطرات مارچلو ساخته شده است و هیچ زمانی در آن وجود ندارد - خاطرات دوران کودکی اتفاقات دو روز پیش را بازتاب می دهند. در طول کل فیلم، شخصیت اصلی عملاً تصمیمات مستقلی نمی گیرد - او به زور توسط عروس مشکوک خود به اعتراف در برابر کشیش کشیده می شود، تنها دوستش او را به حزب فاشیست می آورد، عملیات پاریس کاملاً توسط دستیار مانگانیلو کنترل می شود. چنین انفعال و شخصیت ایستا شخصیت اصلی بی تفاوتی و پایبندی به ایده های تحمیلی را نشان می دهد.

برتولوچی با قرار دادن اسطوره غار افلاطون در محور مرکزی فیلم، به تدریج ایده هر ایدئولوژی را به عنوان چیزی توده ای از بین می برد و ارادت توده ها به هر ایده ای را با صفوف نابینایان مقایسه می کند. بیخود نیست که بسیاری از شخصیت های فیلم مشکلات بینایی دارند و دوست مارچلو (که نام نمادین ایتالو را یدک می کشد) عملاً نابینا است. مانند زندانیان در غار افلاطون، مردم فقط می توانند خطوط و سایه های قابل دسترسی به اندام های بینایی خود را ببینند. کسانی که به قدرت رسیدن موسولینی را جشن گرفتند، از سرنگونی او خوشحال می شوند، در شخص مارچلو، کارگردان کل کشور را به بی تفاوتی و بزدلی متهم می کند.

طرح "کنفورمیست" به هیچ وجه به محکوم کردن فاشیسم خلاصه نمی شود. کارگردان که در آن زمان به نظریه‌های فروید علاقه داشت، فرضیه ماهیت جنسی اعمال انسان را به تصویر کشید. کل مسیر زندگی مارچلو با انطباق با مقبولیت عمومی و انکار ذات خودش آغشته است. شخصیت اصلی که در کودکی قربانی آزار و اذیت مردی شده بود، تمام زندگی خود را صرف سرکوب همجنس گرایی آشکار خود کرد. بنابراین، این احساس انحراف جنسی خودش است که مارسلو را به پیوستن به صفوف فاشیست ها سوق می دهد. کارگردان در طول فیلم به طور نمادین بر بیهودگی تلاش های کلریچی برای پنهان کردن نفس خود تاکید می کند. او بیشتر جذب آنا، همسر دوجنسه پروفسور است تا جولیای زنانه تر.

فیلم پر از استعاره و نماد است: ایتالو کور تبلیغات فاشیستی را از یک کتاب خط بریل در رادیو می خواند و پدر پریشان مارچلو داوطلبانه خود را در یک جلیقه سیاه می پوشاند. به طور جداگانه، شایان ذکر است که موتیف "غار" که شخصیت اصلی در آن قرار دارد. برتولوچی با استفاده از زبان سینماتوگرافی، مارچلو را مدام در اتاق‌های تاریک قرار می‌دهد و از این طریق بر ترس و عدم اطمینان او تأکید می‌کند - در تاریکی راحت‌تر می‌توان احساساتش را پنهان کرد و دروغ گفت.

از آنجایی که بیشتر صحنه‌های فیلم خاطره‌ای هستند و فقط «اینجا و اکنون» رخ می‌دهد، واقعیت برخی از رویدادها نامشخص است. بیمارستان روانی که Clerici از آن بازدید می کند، انتزاعی به نظر می رسد، مانند یک نقاشی کوبیسم، و صحنه در فاحشه خانه به طور کلی شبیه یک رویا است، همانطور که توسط استدلال قهرمان خارج از صفحه نمایش و نور غیرطبیعی روشن گواه است.

پس از فیلمبرداری ، برتولوچی اعتراف کرد که با این فیلم می خواست "گدار را در خود بکشد" و دیگر تقلید از سبک او را متوقف کرد و به همین دلیل حتی برخی از نام ها و عناوین اصلی را به خاطر نمادگرایی تغییر داد. در واقع، The Conformist به شیوه ای کاملاً بدیع فیلمبرداری شد که آغاز آن در فیلم اولیه برتولوچی "پیش از انقلاب" ظاهر شد.

توجه ویژه به فضا، تکنیک های ترکیب غیر معمول، مانند تیراندازی از طریق شیشه یا گویی از چشم قهرمان داستان - با صحبت در مورد این فیلم، نمی توان به کار دوربین عالی ویتوریو استورارو توجه نکرد. برای بیان بیشتر صحنه‌های مختلف، اپراتور موقعیت دوربین را آزمایش می‌کرد، آن را از سقف غرفه آویزان می‌کرد یا حتی هنگام حرکت آن را از دست خود خارج می‌کرد و انواع مانیفست‌های سینمای مولف را پیش‌بینی می‌کرد. بصری در "Conformist" به عنوان یک زبان ناخودآگاه عمل می کند و شخصیت شخصیت ها و ماهیت آنها را برای بیننده آشکار می کند.

نتیجه‌گیری: برتولوچی همیشه از این واقعیت که بسیاری از کارگردانان برجسته فیلم «کنفورمیست» را منبع الهام می‌نامند، به‌طور باورنکردنی خوشنود بود. این ایتالیایی موفق شد هم تحلیل انگیزه های انسانی، هم ناامیدی از انواع ایدئولوژی ها و هم تکنیک های نوآورانه فیلمبرداری را در یک فیلم جای دهد.

بازیگران فیلم دنباله رو

ژان-لویی ترنتینیان
استفانیا ساندرلی
خوزه کوالیو
میلی
جوزپه آدوباتی

+ نوشته شده در  شنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 19:50&nbsp توسط فیلم هفته  | 

فیلم هفته (نقد)...
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 3 تاريخ : شنبه 25 فروردين 1403 ساعت: 5:25