فیلم هفته (نقد)

ساخت وبلاگ
نویسنده:amazonمن می خواهم عادی باشم.تنها چیزی که مارچلو کلریچی می خواهد این است که مثل بقیه باشد، معمولی باشد، استاندارد باشد و از چیزهای عادی خوشحال باشد: داشتن همسری زیبا، احمقی که عاشق لباس است، موقعیتی موفق در کار، مسافرت کردن، تربیت فرزندان. او رویای این را می بیند زیرا قبلاً "لذت های زوال" زیادی را در زندگی خود تجربه کرده است: یک مادر معتاد به مورفین، یک پدر در یک دیوانه خانه، یک تجربه همجنس گرایی با یک راننده در کودکی و قتل او.مارچلو می خواهد از شر این - سازگاری خلاص شود.برتولوچی ماهیت فاشیسم را مطالعه می‌کند و می‌فهمد که علت آن مطابقت، تمایل به ادغام با جمعیت است. اما خود سازگاری از کجا می آید؟مارچلو فردی ضعیف، به ظاهر ناتوان از رویارویی در مبارزه ویا حتی کاملاً بی احساس است، که به نظر من پاسخی به سؤال در مورد دلایل همنوایی است. ضعفی که در مرز فقدان احساسات و عقاید شخصی است. او وظیفه کشتن استاد سابقش پروفسور کوادری و همسرش را بر عهده دارد. و نمی تواند امتناع کند، اسلحه ای به او می دهند و او آن را می گیرد، اگرچه آن را در دستانش نمی گیرد، اما بی تفاوت به همسر پروفسور نگاه می کند که به شیشه ماشینش می زند. او در قفس آهنین خود می نشیند، هیچ احساس نمی کند، هیچ کاری نمی کند، تمام دنیای اطراف او مرتکب جنایت می شود و او مرتکب یک چیز وحشتناک تر می شود - او ساکت است.او یک فاشیست است نه از روی ترس یا اعتقادات ایدئولوژیک. و این هم غم انگیز و متأسفانه تراژیک است.افرادی مانند مارچلو پس از سرنگونی موسولینی به همین راحتی از دستورات و اعتقادات دولت جدید پیروی می کنند، جمعیتی خواهند بود، بی چهره، ناتوان از هیچ تصمیم و احساسی، مانند سایه هایی هستند که تنها سراب های تاریکی بر سر دارند.ای فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 2 تاريخ : شنبه 25 فروردين 1403 ساعت: 5:25

وینفرد کنرادی (پیتر سیمونیشک) و دخترش اینس (ساندرا هولر) بسیار متفاوت هستند. برای اینس، نکته اصلی در زندگی کار است، او کاملا از زندگی جدا شده و با هدف توسعه شغلی زندگی می کند. پدری که ذاتاً و حرفه ای بازیگر است، نمی فهمد که چگونه می توانی زندگی خود را اینگونه سپری کنی. او دخترش را در بخارست ملاقات می کند، جایی که او در حال کار بر روی پروژه دیگری است و خود را مشاور و مربی تجاری" تونی اردمان " معرفی می کند. روابط مبهم بین پدر و دختر حتی تیره تر می شود......کارگردان مارن آد، وینفرد کنرادی را در مرکز تصویر خود قرار داده است - مرد ساده ای که سال ها را به تنهایی زندگی می کند، گاهی اوقات به دیدن مادر پیر خود می رود و از سگ پیر خود ویلی مراقبت می کند، گویی به ما نشان می دهد که این فیلم درباره ما است، در مورد زندگی معمولی. افرادی که گاهی در سراسر جهان نابینا هستند و به دنبال چیزی دست نیافتنی می باشند. اینس کنرادی هم همینطور... فقط پدر به من یادآوری می کند که نباید فراموش کنیم که زندگی کنیم، برای خودمان، نه برای رئیس و کارگردان. برای اینس، هیچ لذتی در زندگی وجود ندارد و او خودش در این امر مقصر است. حتی نیازی، مانند رابطه جنسی، باعث لذت او نمی شود. شما باید به همه لبخند بزنید، باید با یک همکار رابطه برقرار کنید، باید با رئیس موافق باشید، باید، باید، باید ... با آمدن پدرش در زندگی، او اول اذیت می شود، اما بعد، به قولی، چشمانش را به روی چیزها باز می کند.........«تونی اردمن» یک فیلم تراژیک‌ فوق‌العاده درباره گذرا بودن زندگی انسان، درباره نیاز به زندگی واقعی است. اهداف را باید به دست آورد، اما زندگی را فراموش نکرد و از آن لذت برد. موضوعی که در دنیای مدرن بسیار رایج است، اما در سینما بسیار ک فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 15 دی 1401 ساعت: 16:44

نویسنده : amazonلوکینو ویسکونتی کارگردان با استعداد ایتالیایی زمانی درباره فیلمش گفت که آن را برای نسل‌های جدیدی می‌گیرد، کسانی که فاشیسم را نمی‌دانند، آن‌ها را ندیده‌اند، کسانی که خوش شانس بودند که با آن روبرو نشدند. این درام نظامی " مرگ خدایان " او را می توان به جرات یک فیلم کالت نامید. فیلم بسیار قوی، قدرتمند، واقعی است که حقیقت آن دوران وحشتناک را نشان می دهد. این داستان جوهر فاشیسم و ​​تأثیر آن بر مردم ساکن در آن را نشان می دهد.1933 آلمان خانواده‌ای ثروتمند را می‌بینیم که از جنگ آینده سود می‌بردند و در پول غوطه می‌خورند. کارخانه های آنها رونق گرفته، اما وقتی سرپرست خانواده متوجه شد که او باید بازنشسته شود، وراث که برای ثروت و قدرت آماده بودند گلوی یکدیگر را پاره کنند و آماده بودند تا برای دریافت ارث دست به هر کاری بزنند. پیش روی ما داستان غم انگیز و تکان دهنده ای از مردمی است که از درون توسط شر و خشم بلعیده شدند، زیرا آنها کاملاً تسلیم نیمه تاریک نازیسم شدند ...این فیلم مانند چیزی ترسناک و پیچیده است ، سرد و تکان دهنده ، خزنده و خونریزی دهنده . این فیلم مرا ترساند. هرج و مرج و وحشت به ارمغان می آورد که هرگز نباید بازگردد. چقدر آدم های خوب مردند. کارگردان در فیلمش صادق است و نشان می دهد که همه چیز چگونه است. بیهوده فیلم او نامزد اسکار نشد.می خواهم بگویم این فیلم عمیق تر و هوشمندانه تر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر می رسد. این یک حقیقت وحشتناک را به همراه دارد و کارگردان موفق شد آنچه را که در نظر داشت به نمایشگر منتقل کند. این فیلم او مانند یک سیلی است، چیزی وحشتناک و ترسناک.فیلم برای بینندگان متفکر است و همه قدر آن را نمی دانند.علاوه بر کارگردانی شیک، به انتخاب در فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 15 دی 1401 ساعت: 16:44

او برای گناهان ما مردامروزه سرزنش کلیسا به طور کلی مد شده است. بسیاری از مردم در مورد توهین، طمع و فسق کشیشان، در مورد کلاهبرداری مالی آنها، و حتی، مانند مورد کلیسای کاتولیک، درباره پدوفیلیا در میان آنها شنیده اند. با این حال، تعداد کمی از متهمان به این واقعیت فکر می کنند که کشیش ها، خواه واقعاً بندگان خدا باشند یا نباشند، مانند نمایندگان هر نهاد اجتماعی نیز مردمی هستند و بنابراین، فحشایی که در کلیساها اتفاق می افتد فقط بازتابی از تباهی جامعه ما است.فیلم کالواری جان مایکل مک دونا دقیقاً چنین موقعیتی را به تصویر می کشد. شخصیت اصلی، پدر جیمز، با بازی برندان گلیسون، یکی از بازیگران مورد علاقه من، یک کشیش واقعا خوب و شایسته است، اما افراد کمی مانند او هستند. پدر جیمز را نمی توان یک قدیس یا حتی یک مرد 100٪ عادل نامید - او فقط یک فرد مهربان و باهوش است ، اما در پس زمینه خشم و تباهی تقریباً جهانی ساکنان یک شهر کوچک ایرلندی ، حتی مهربانی او به نظر نمی رسد. چیزی غیر عادی با این حال، فسق اهل محله پدر جیمز به هیچ وجه مطلق نیست (به جز، شاید یک دیوانه قاتل در حال گذراندن حبس ابد)، آنها در واقع همان افرادی هستند که هر یک از ما هستند و در این افراد همه می توانند خودشان را تشخیص دهند.در نزدیک شدن به مرگ ، جیمز لاول با فروتنی روبرو می شود. هفت روز برای او زمان وداع با دنیای اطرافش می شود. پدر جیمز از هر چیزی که برایش عزیز است جدا شد، چه به طرز غم انگیزی و چه با درد در قلبش - مانند یک کلیسای سوخته یا یک سگ محبوب، یا با صلح و آرامش با دخترش، با این حال کمتر به یکدیگر نزدیک می شوند. شاید برندان گلیسون واقعاً بتواند برای چنیننقشی ستایش شود ! او فقط نقش پدر جیمز را بازی نکرد - او این نقش را زندگی فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 15 دی 1401 ساعت: 16:44

نویسنده: AMAZONاگر نمی‌دانید گلنورها (Cueilleur) چه می‌کنند، هرگز در راه خود فریگان‌های واقعی ندیده‌اید، و حتی بیشتر از آن، حتی نمی‌توانید کلمه «بریکولاژ» را در چارچوب تجربه زندگی که هنوز منجمد نشده است امتحان کنید. ، برای ناراحت شدن عجله نکنید. به احتمال زیاد، شما یکی از کسانی هستید که به اندازه کافی خوش شانس بودید که در شرایط اقتصادی-اجتماعی نسبتاً مساعد به دنیا آمدید و زندگی می‌کردید و همچنان بر آگاهی جمعی به عنوان پایه اساسی وجود شخصی تمرکز می‌کنید. که در آن عده‌ای وظیفه خود می‌دانند، حداقل در کلام، ابراز همدردی با کودکان قحطی زده آفریقایی کنند، در حالی که برخی دیگر هرگز در انتقام ناتوانی خود از افرادی مانند کوین کارتر (عکاس و فتوژورنالیست سرشناس عکس کودک و لاشخور ) کوتاهی نخواهند کرد که قربانی اشتباهی شدند. آمارهای سازمان ملل در مورد افزایش حجم ضایعات مواد غذایی، که در حال حاضر یک سوم جهان را تشکیل می دهد، نگران کننده است، که بیشتر آن سهم کشورهای توسعه یافته است. یکی از آنها فرانسه بود، جایی که فیلم مستند اگنس واردا به نام "جمع آوری کنندگان و گردآورنده" در آنجا فیلمبرداری شد.اگنس واردا یکی از باتجربه ترین کارگردانان زن در فرانسه است که از بسیاری جهات ظهور موج نو را در آنجا پیش بینی می کند و نماینده گروه موسوم به چپ است که شامل کریس مارکر، آلن رنه و دیگر چهره های برجسته نیز می شود. حرفه واردا دوره های متوالی از درخشش ها و دوره های طولانی ابهام بوده است، در حالی که منتقدان دوست دارند بر حیثیت فمینیستی بسیاری از کارهای او و رسیدگی بسیار دقیق به موضوعات حساس تأکید کنند. او در فیلم «جمع‌آوران و گردآورنده‌ها» که در آستانه هزاره سوم اکران شد، مشکل نگرش غیرمنطقی بشر را در استفا فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 15:33

نویسنده : AMAZONوقتی نیل بنت ( تیم راث ، "بازیگر فیلم هشت نفرت انگیز") را در "غروب آفتاب" میشل فرانکو ملاقات می کنیم، مدت زیادی نمی گذرد که زندگی او شروع به فروپاشی می کند. برای بیش از 83 دقیقه، هر چیزی در مقابل چشمان شما فرو می‌ریزد. اما به طرز عجیبی، او تقریباً به طور کامل نسبت به آن بی تفاوت است - و در بیشتر موارد، او وضعیت غم انگیز خود را تداوم می بخشد. رفتار خود ویرانگر اشکال مختلفی دارد، اما نهایت سکوت نیل واقعاً عجیب است. و همانطور که او را در مسیر مارپیچش دنبال می کنیم، راز جذاب و مطالب فوق العاده ای را برای تیم راث ایجاد می کنیم.هبوط او در آکاپولکو، مکزیک، در حالی که با خواهرش، آلیس ( شارلوت گینزبورگ ، «بازیگر فیلم دجال»)، و فرزندانش تعطیلات می‌گذراند، آغاز می‌شود. وقتی آلیس متوجه می‌شود که مادرشان در لندن درگذشته است، تعطیلات شاد تغییر می‌کند. آنها با عجله به فرودگاه می روند تا به خانه برگردند. با این حال، نیل اظهار می کند که نمی تواند پاسپورت خود را پیدا کند و برای پیدا کردن آن باید به هتل برگردد. به جز اینکه نیل پاسپورت خود را گم نکرده و به جای آن در آکاپولکو ماندن را انتخاب می کند. این تصمیم و بی‌تفاوتی فزاینده نیل به مسئولیت، او را بیشتر از خانواده‌اش جدا می‌کند. اما در حالی که او شروع به یافتن آرامش در زندگی جدید خود می کند، هنگامی که آنها سعی می کنند مداخله کنند، خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد."غروب آفتاب" یک کاراکتر لذت بخش درباره مردی است که به نظر می رسد حتی وقتی به دنبال دردسر نیست ،دردسر را به خود جلب می کند. او واقعاً می خواهد در ساحل بنشیند، چند نوشیدنی بنوشد و در آرامش حمام آفتاب کند، اما زندگی همچنان می خواهد او را با خود ببرد. در ابتدا، فیلم د فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 15:33

نویسنده: amazonسه روز از زندگی یک زنخیلی وقت بود که میخواستم فیلم ژان دیلمان رو ببینم .فیلم ژان دیلمان، شماره ۲۳ که‌دو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل بسیار خاص و غیرعادی است - به گونه ای که در زمان واقعی (اما فقط انگار) فیلمبرداری می شود، مدت آن بیش از سه ساعت است و در همان زمان، مجموعه ای از قسمت های خاص، ترتیب خاصی در فیلم تکرار می شود. تماشای فیلم هم سخت است و هم همزمان سخت نیست. سکانس ‌ها طولانی هستند، گاهی برای چند دقیقه ژان پشت میز آشپزخانه نشسته است. در عین حال، من نمی توانم تصویر را خسته کننده یا غیر پویا بنامم، به اندازه کافی عجیب پویایی وجود دارد. اما نه مانند فیلم های دیگر. پویایی در اینجا به روش های دیگری به دست می آید - نه با برش فیلم در حین تدوین. حتی نمی توانم بگویم دقیقا چگونه به دست می آید. شاید - به دلیل ساختار و تعدادی از اقدامات که تبدیل به تشریفات می شود.ناخواسته با دیدن این تصویر شروع به فکر کردن و تأمل می کنید. کارگردان، همانطور که بود، شما را وادار می کند که در پایان شروع به فکر کردن کنید.فیلم ژان دیلمان شاهکاری بی نظیر از شانتال آکرمن است. به مدت سه ساعت و سیزده دقیقه، ژان دیلمان را می‌بینیم که آشپزی می‌کند، حمام می‌کند، کفش‌ها را برق می اندازد، با پسر نوجوانش شام می‌خورد، به مغازه می‌رود و به کافه می‌رود.روال روزمره قهرمان با یکنواختی خود ما را به سمت او می کشاند و اقدامات واضح او بیننده را مجذوب دنبال کردن میل تقریباً شیدایی او به نظم می کند.در سطح ساختار، ژان دیلمن یک سکانس واقعی از رویدادها است و مکانیسم فیلم مانند یک بمب ساعتی عمل می کند.به تدریج، به لطف تناوب خاصی از حرکات آیینی (که کارگردان از مادرش وام گرفته است)، متوجه دگردیسی هایی می شویم که هم برای قهر فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت: 15:33

نویسنده : amazonاین تصویر نمونه ای عالی از نحوه نمایش یک داستان مجلسی و نگه داشتن بیننده در تعلیق مداوم است. و همچنین، یک مثال عالی از چگونگی فاش کردن یک طرح کاملاً ساده، به طوری که تماشای آنچه اتفاق می افتد جالب باقی بماند.اخیراً بدون صرف زمان طولانی در جستجوی فیلم ، فیلم‌هایی را تماشا می‌کنم، یعنی افق‌هایم را گسترش می‌دهم و چیزی را تماشا می‌کنم که اگر انتخاب داشتم به سختی تماشا می‌کردم. بنابراین نمونه های بسیار جالبی وجود دارد. فیلم  "لباس" - دقیقاً چنین تصویری است.داستان  فیلم لباس / The Outfitمن به مفهوم ننوشتن داستان فیلم پایبند هستم، زیرا ذهن کنجکاو خواننده می تواند یک اشاره کوچک از یک اسپویلر پیدا کند. بنابراین، من همه چیز را به صورت آزاد توصیف می کنم. این فیلم داستان برشکاری (نه خیاط ) را به ما می گوید که کت و شلوارهای عالی می سازد. متاسفانه یا خوشبختانه نمایندگان مافیا هم این لباس ها را دوست دارند... و از لحظه ای که این اطلاعات را دریافت کردیم، 'بازی منطقی' آغاز می شود. طرح کلی از یک سوم اول فیلم حدس زده می شود و این احساس وجود دارد که کارگردان سعی نکرده است آن را پنهان کند. اما چیزی که جالب و قابل توجه است این است که شما حدس می زنید ، اما همچنان علاقه‌مند هستید... و واقعیت این است که با وجود دالان روایی قابل پیش‌بینی، تعداد چنگال‌های داخلی در این هزارتو بسیار بسیار ارزشمند است. یعنی تا آخرین لحظه نمی دانید حدس هایتان چگونه به نتیجه می رسد. و این عالی است.بازیگری  فیلم لباس / The Outfitبرای فیلم‌های بسیار متوسط، کمتر پیش می‌آید که با چنین بازی بازیگری باکیفیتی مواجه شویم. ظاهراً به دلیل صمیمیت و تعداد کم شخصیت، هیچکس در اینجا نقش اضافی را بازی نمی فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 130 تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1401 ساعت: 6:44

دختر گمشده بازتولید چرخه مادران و دختران، تکرار سرنوشت یکدیگر و بی نهایت زخم هایی است که بر یکدیگر وارد کرده اند. در اولین کارگردانی بازیگر زن مگی جیلنهال، شخصیت اصلی زن لدا است، در زمان حال (اولیویا کولمن) و گذشته (جسی باکلی). خط ثانویه شخصیت نینا (داکوتا جانسون) "آینه" زندگی لدا جوان است. هر دو دخترشان را در ساحل از دست می دهند، به شوهرشان خیانت می کنند و به طرز غیرقابل تحملی از مادری خسته شده اند و نمی دانند که آیا این هرگز تغییر خواهد کرد. به لطف ساختار سناریویی تکرار، بیننده می تواند حدس بزند که در آینده چه اتفاقی برای نینا خواهد افتاد و خستگی غیرقابل بیان او به کجا می رسد، زیرا "سرکوب تردیدها راه استبداد است". در واقع، تمام تصاویر زنانه، چه مادر و چه دختر، در یک زن روان رنجور ادغام می شوند. قادر به شکستن دور باطل قرض گرفتن مشکلات روانی مادرش نیست. جیلنهال عمداً به طور غیرقابل قبولی بر بحران پدری تمرکز می کند. در چارچوب فیلم، رها کردن فرزندان توسط پدران یک قانون تزلزل ناپذیر است و ایده یک زن به تنهایی برای تربیت زنی دیگر محکوم به شکست است.با این حال، مهم نیست که مادر بودن لدا چقدر سنگین است و هر چقدر هم که او نسبت به مادرش احساس انزجار کند، مراقبت از خودش و حرفه‌اش برای او بند محکم‌تری است. توجهی که او به دخترانش نکرده است منجر به تلاشی رقت انگیز برای مراقبت از عروسکی می شود که به طرز ظالمانه ای از دخترش نینا دزدیده شده بود و او آن را به عنوان یک تراژدی واقعی تجربه می کند. "توجه نادرترین و خالص ترین شکل سخاوت است" و این دقیقاً همان چیزی است که همه افراد در چرخه مادران و دختران از آن محروم هستند. خود لدا این کمبود را احساس می کند و سعی می کند عادات و عادات مادرش را در خود فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 147 تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1401 ساعت: 6:44

نویسنده : amazonسینمای سال‌های اخیر از یک سو مملو از نمایش و از سوی دیگر مملو از اخلاق‌سازی است. یکی یکی فیلم هایی اکران می شوند که یا باید با رنگارنگی و پویایی خود ما را به وجد بیاورند یا هنجارهای جدیدی از زندگی را به ما بیاموزند...و در میان این فیلم ها در سال 2020، «پدر» ظاهر شد. یک جواهر واقعی، یک فیلم محاوره ای آرام و در عین حال فوق العاده فشرده بر اساس یک نمایشنامه تئاتر.این نمایشنامه توسط فلوریان زلر نوشته شد و اولین بار در سال 2012 در فرانسه روی صحنه رفت. نویسنده در سال 2017 فیلمنامه را برای آنتونی هاپکینز ارسال کرد و امیدوار بود فرصتی برای ساخت فیلمی با این بازیگر درخشان پیدا کند. و همه چیز درست شدنقش های اصلی فیلم "پدر" دوئت درخشانی از آنتونی هاپکینز و اولیویا کولمن را ایفا کردند. اجرای آنتونی هاپکینز به سادگی فوق العاده است. بنابراین، تعجب آور نیست که او یک تندیس اسکار برای نقش همنام خود دریافت کرد. اولیویا کولمن که نقش دختر پیرمرد را بازی می کرد فقط شایسته تشویق است. به نظر می رسد لبخند او یکسان است، اما چقدر در «پدر» و «فلی بگ» متفاوت به نظر می رسد. بقیه بازیگران زیر سایه این دو نفر ماندند. علاوه بر این، ما در مورد ستاره هایی قدر قدرت صحبت می کنیم. مارک گاتیس (دکتر هو، شرلوک). و روفوس سوئل، که علیرغم نقش‌های به یاد ماندنی زیاد، به‌ویژه به عنوان پتروشیو مزاحم اما جذاب در مینی سریال شکسپیر به شیوه‌ای جدید تحت تأثیر قرار گرفتم. به طور کلی بازیگران این فیلم را خیلی کم می بینید. فیلم شبیه تئاتر است شاید چون بر اساس یک نمایشنامه بوده یا دلیل این امر تمایل کارگردان به تقویت فضای ظالمانه است.«پدر» داستان رابطه یک مرد مسن و دخترش است. پیرمرد به زوال عقل مبتلا شد و دخت فیلم هفته (نقد)...ادامه مطلب
ما را در سایت فیلم هفته (نقد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ffilmhafteh0 بازدید : 139 تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1401 ساعت: 6:44